اَز مَن :)



* دیدم همیشه هر پستی که میذارم یک غم و اندوه و گلایه‌ای توش هس، شرمم اومد که الان که حالم خوبه پست نذارم؛)

* همین دیگه حالم خوبه:))

* به یکی از چیزای کوچیکی که خیلی وقت بود میخواستم رسیدم. حالم خیلی خوب شد چون با تمام کوچیکیش،

انقد حسو حال خوب داشت که تونست همه‌ی حال بدی رو که طی 8 ساعت گذشته گریبان‌گیرم شده بود و هیچجوره دست از سرم برنمیداشت رو بشوره ببره:))

* البته که قسمتیش رو مدیون داداشمم که استارتشو برام زد و بعد ازون همونی که این کار کوچیک از دستش برمیومد

* من حتا میتونم الان بگم شبیه معجزس که من یهو امشب به این اتفاق نادر رسیدم‌حتی میتونم اعتراف کنم که عقده شده بود برام:|

* خیلی کوچیک و شاید غیر قابل درکه به همین خاطر از فاش کردن اینکه این اتفاقِ کوچیک چی بود، امتناع می‌کنم⁦:/❤️⁩


* قرار گذاشته بودم صبح تا ظهرُ اصلا سمت گوشی نیام و درس بخونم!

فقط دو روز سر قرارم موندم:( دیروزُ که کلا خوابیدم و بعد از اون اصلا حس خوندن نبود

امروزم با زور و بیچارگی خودمو بیدار نگه داشتم و بازم حس خوندن نبود! فقط چند تا نمونه سوال وارد جزوم کردم؛/

* الان که اندازه صبح خوابم نمیاد، یه نتیجه‌ گرفتم که امیدوارم در روزهای آینده یادم باشه اونم اینکه: نخوابی نمی‌میری! ؛/

* و حال‌ بگیر تر از همه اینه ! که وقتی هم میپرسی ینی چی میگه همینجوری!

خیلی سخته ها ولی خب به یه ورم اصن :)) کار دیگه‌ای میتونم بکنم به جز نگرفتن به شخمم؛ وقتی واسه اون مهم نیس


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آژانس دیجیتال مارکتینگ وبیز BILLIE EILISH Zoomixl tamirkar Sewing lecturer قفسه گالینگور نرده چوبی گالری عکس فتوپر علم